خاطرات دوری

خواستن و داشتن ، در یک کلمه رشد ... این است معنای زندگی

خاطرات دوری

خواستن و داشتن ، در یک کلمه رشد ... این است معنای زندگی

خاطرات دوری

مثل دوری هستم . همون ماهی فراموشکار
گاها که زمان می گذره گاها کارهامون برای خودمون تعجب برانگیزه .. حتی نگاه به احساس هایی که داشتیم عجیب هست و درون خودمون میگیم "واقعا من،.. "و هر بار جای خالی رو با جمله ای متفاوت تکمیل می کنیم ..

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

امروز برای اولین بار توی چند ماه گذشته مرخصی گرفتم ،سردرد دارم که اونم از سرماخوردگی یه .. به هر حال این روزها چون روزهایی هست که دیگه تکرار نمیشه میخوام ازش بنویسم . من منتقل شدم به سازمان اب تهران توی خیابان فاطمی حجاب . 

درخت ها و بوته های گل و محیط خیلی سبز و فرحبخشی داره . با آلارم  5 و 15 بیدار میشم و بعد آماده شدن قهوه و پرکردن ماگ راه می افتم ، خیلی حواسم به انتخاب ماگ بود ،چون نبایستی حتی یه ذره نشتی می داشت ، خلاصه 5:35 توی مترو هستم و با مترو میرم ایستگاه  جهاد ، میدونم که ازدحام مردم تو  مترو  از شروع بکارش (پنج و نیم) تا یکساعت بعدش بصورت نمایی افزایشی هست و تمایل به ازدحام ندارم .

تا رسیدن به ایستگاه جهاد معمولا با فیدیبو صفحاتی کتاب خوندم و اهنگ هایی رو هم با ایرپاد (و فعال بودن نویز کنسلینگ )گوش دادم . 

دیروز ساعت یک عصر کار زیادی نداشتم ،تسک خوندن فایل از اکسل هم و بردنش تو دیتابیس انجام شده اما بهینه نیست و زمان زیادی اجرای پراسیجرهاش طول میشکه ، ضمنا  بایستی فرم های ری اکت اون رو هم هرچه سریعتر درست کنم. منتها این کار دقت  و حوصله می خواد و کاری نبود که بشه ساعت یک شروع کرد (از 6:15 بی وقفه کار کرده بودم)

برای استراحت دادن رفتم فروشگاه سپه سر کارگر فاطمی ، طبقه بالا چیزی نخریدم و بعد رفتم زیر زمین که سوپر مارکت هست ، ساندویچ سرد نداشت .. خلاصه از یه سوپری یه ساندویچ فیله مرغ گرفتم و با یه نوشابه قوطی ای .. ساندویچ 460 کالری بود و یه نوشابه 120 کالری جدا از زور بودنش ... رفتن به پارک لاله می چسبید . جدا از کلاغ ها و گربه ها سه تا زوج دختر پسر هم دیدم .. توی آرامش و وزش باد بهاری و افتاب مستقیم که البته زیر درخت های کم برگ قسمتی از شدتش گرفته میشه لذت خاصی رو بردم ،داشتم فکر میکردم که با این تهدید جدید رهبر تو سخنرانی هاش مبنی بر تشدید برخورد با بی حجابی چه اتفاقی رخ خواهد داد ... 

به هر حال  من هیچ وقت دنبال رنگی کردن یه چیز سیاه و سفید نیستم اما همون لحظه میدونستم که دارم خاطره ای میسازم که تو آینده به هش بر میگردم .

اینکه این روزها شاید دیگه مشابهش پیدا نشه ،این روزهایی که این همه تشویش وجودداره ، این که من نگران تهیه دلار ویورو هستم و کارفعلیم برام پس اندازی نداره 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی