خاطرات دوری

خواستن و داشتن ، در یک کلمه رشد ... این است معنای زندگی

خاطرات دوری

خواستن و داشتن ، در یک کلمه رشد ... این است معنای زندگی

خاطرات دوری

مثل دوری هستم . همون ماهی فراموشکار
گاها که زمان می گذره گاها کارهامون برای خودمون تعجب برانگیزه .. حتی نگاه به احساس هایی که داشتیم عجیب هست و درون خودمون میگیم "واقعا من،.. "و هر بار جای خالی رو با جمله ای متفاوت تکمیل می کنیم ..

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

کتاب درباره زندگینامه رومن گاری است . چقدر جالب اولین جمله کتاب این هست :

تمام شد

همون اول وضعیت موجود رو شرح میده و شروع میکنه به داستان سرایی . اینکه  در کرانه بیگ سور قرار گرفته و برای اینکه بازهم موقعت فیدبک به گذشته ها رو بازهم بیشتر فراهم کنه با این ادامه میده که 

کرانه بیگ سور سرد و خالی است و ماسه نرم با تن فرو افتاده ام مهربان. مه برخواسته از دریا همه چیز جز خاطره ها محو می کند .

 

من همین دو فصل اول را خوانده ام 

بازگشت به گذشته و زندگینامه با شرح جزئی ترین مسایل منجمله انتخاب نام رومن برای خودش

جایی از داستان از مادر خودش با آوردن جزئیاتی از شخصیتش و بعد تعریف یک ماجرا به دقت تمام متنی رو تو ذهنتون حک میکنه که مدت ها در خاطرتان خواهد ماند

مادر بیفتکی که با لبخندی چنان شادمانه و پرغرور به عنوان ناهار جلویم میگذاشت که انگار مظهر مبارزه پیروزمندانه اش علیه تهیدستی فلاکت است.درحالیکه دست ها را روی سینه می گذاشت ،می ایستاد و با نگاه خشنود و مشتاق مادری که به فرزندش شیر میدهد، خوردنم را تماشا می کرد.خودش هرگز به بیفتک لب نمی زد و میگفت که پرهیز غذایی دارد....

یکروز برای نوشیدن لیوانی آب به آشپزخانه رفتم ،تابه را روی زانوانش گذاشته بود و داشت با تکه های نان آن را به دقت پاک می کرد و لقمه ها را با اشتهای فراوان می خورد. کوشید تا زیر دستمال سفره تابه را پنهان کند،اما دیگر خیلی دیر شده بود ....

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی