
برای من می تونه شروعه باشه
حس خاصی دارم .. حس همون ادمی که مدت زیادی هست فاصله گرفته از تلاش هاش
اتفاقای پیرامونش رو میدیده .
ولی بقدری قدرت و زخم اتقاق ها زیاد بوده تنها تصمیم گرفته زمانی بگذره
زمان گذشته چیزی حدود 8 سال ...
و من امید و قدرت این رو دارم که در طی ده سال همه چیز رو درست بکنم
با تلاشم
حقیقت دیروز و امروز یعنی بجز 3 ساعت پیاده روی که ناگزیر بودم ازش ....تلاش زیادی برای دولوپ وب کردم ...
و موفق نشدم....
منتها صحبت من در دراز مدت خواهد بود جایی که در مبارزه طولانی خیلی چیزها رقم می خوره
شاید این پست مبهم باشه وقتی صحبت شده از 8 سال برای فراموشی سختی ها
اما با در نظر گرفتن اینکه بقدری مطالب حقیقی و عریان مطرح خواهند شد که من هرگز نام خودم رو معرفی نمی کنم
چون ممکنه شرم زدم کنه ولی همین می تونه باعث شه همه چیز از تلاش هام رو ثبت کنم ...
همین مهمه که بدونم من دووم اوردم
اخر این پست بد نیست با همین مطلب رو یاد اور شم که
پدرم می گفت اگه کسی می خواد باهات دعوا کنه سعی کن تو اولین مشت رو بش بزنی
ولی
من می گم اگه کسی بات دعوا کرد ... مهم اینه که تو اخرین مشت رو بزنی بهش ...
ساعت ده و ده دقیقه صبح مدیرم امد..