بعد کمی از گفتن هاش
میون حرفاش پریدم و بهش گفتم که داره یکی از مهمترین خاطرات رو برای من می سازه
یعنی همون موقع توی همون لحظه اتفاقات داشت توی گذشته حک میشد.
گفت که خیلی روی خودش کار کرده و سعی کرده دیگه از غر زدن دست برداره
سعی می کنه هیچ قضاوتی نسبت به هیچ چیز نداشته باشه
گفت تمام سعیش رو داره می کنه برای رفتن
گرفتن مدرک ایلتس رو تو اولویت گذاشته
روزای زوج عصرا میره یوگا
یکشنبه ها کلاس سه تار
سه شنبه ها اواز
و اخر های هفته که کوه رفتنش به راهه
شاید این اقتضای رسیدن به سن سی بود
امیدوارم موفق بشه
گرچه گذر زمان پاسخ دهنده است اما مهمه که کسی برای خواسته هاش تلاش کنه و این جرات رو داشته باشه